نمای یک
یادم نمیآد اولین بار کی کیوان رو دیدم. شاید یه روز از روزهای تابستون سال ۸۱ بود. آدم آروم و دوست داشتنی بود. یه شرکت تجهیزات الکترونیکی داشت که پاتوق بچهها بود، گاهی پیش میاومد که منم برم اونجا. بحثها همیشه سر فرهنگ و راههای احیای فرهنگ ایرانی و آثار باستانی بود. با احترام و منش خاصی از فرهنگ ایرانی حرف میزد، جوری که دلپذیر میشد.
یه روز شنیدم بچههای انجمن دوستداران آثار فرهنگی پارس (که بعدها چند تکه شد و یکی از اون گروهها انجمن فرپاد بود) دارن روی طرح جلوگیری از خراب کردن پل علی ابن حمزه کار میکنن. قصه این بود که بعد از سیل سال ۸۰ گروهی قصد داشتن پل (عامل سیل) رو خراب کنند و بچههای این انجمن کمپینی راه انداختن برای جلوگیری از خراب شدن پل. نتیجهاش ثبت به عنوان اثر ملی شدن پل بود و در نهایت جلوگیری از خراب کردن یه پل تاریخی. خیلی طول نکشید که قضیهی سد سیوند پیش اومد. دولت خاتمی بود و مجال مذاکره، وزارت نیرو نمایندههای دو تا انجمن (فرپاد و ده هزار جاودان) رو به جلسهای دعوت کرد تا از دغدغههاشون مطلع شه. دلیلش رو یادم نمیآد اما کیوان -با وجودی که عضو هیات مدیرهی فرپاد بود- به نمایندگی از ده هزار جاودان رفت و صحبت کرد. بعد جلسه دیدمش و توضیح داد که جلسه موفقیتآمیز نبوده و نتونستن جلوی ساخت سد رو بگیرن. تصمیم سختی گرفته شد: «باید قضیهی سد و اثری که روی آثار تنگهی بلاغی میذاره رسانهای بشه». شاهد فشار نهادهای امنیتی و تهدیدهای گهگاه بچهها بودم؛ اما اونا ایستادن و وزارت نیرو رو مجبور به مصالحه کردن. بنا شد تا بعد از پایان عملیات اکتشاف و تحقیق، آبگیری سد عقب بیوفته. درسته کیوان بخشی از یه گروه بود اما نقش کمی توی عقب انداختن آبگیری سد نداشت. از اینجا میشه موضع کیوان در مورد سد سیوند رو خوند. ادامهی نوشته