وقتی یه مطلبی رو بعد از مدتها اصلاح میکنم، اصلاحیه رو ته صفحه میذارم که حس و حال اون روزهای نوشته خراب نشه. اما چون نوشتهٔ اصلی بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی داشت، توضیحاتی رو که توی شهریور ۱۴۰۳ نوشتم، قبل از نوشتهٔ اصلی میذارم.
ادامهی نوشتهسرمایهی اجتماعی: سرمایهای که به باد میرود
لیالی از من خواست که دربارهی سرمایهی اجتماعی بنویسم. خیلی سال پیش، توی یه گردهمآیی کوچیک، دوستی آماری رو از سال 80 میخوند. اوضاع سرمایهی اجتماعی افتضاح بود. همیشه میترسیدم که پی قضیه رو بگیرم. فرار کردم و کردم تا این که امروز مجبور شدم پیاش رو بگیرم. این شد نوشتهای دربارهی «سرمایهی اجتماعی». البته بد نیست که نوشتههای صادق و علی رو هم بخونید.
هر وقت، جایی بحثی شده من این تعریف رو دادم که «سرمایهی اجتماعی شبیه سرمایهی مالی هست با این تفاوت که اونجا ارزش، پول هست و اینجا ویژگیهای جامعه. تفاوت دیگهاش این هست که سرمایهداری مالی شاید فردی باشه اما سرمایهداری اجتماعی حتمن در گرو معیارهای گروه است». پس بحث اصلی سر گروه هست یعنی این ارزشها باید در راستای رابطهی گروهی باشه. پس ویژگیهایی چون زیبایی، خوش ذوقی و … از مولفههای سرمایهی اجتماعی نیستند، چون در گرو منافع جمعی نیستند. با این وجود پرسشی که پیش میآد اینه که چه چیزهایی ارزشه؟ این خیلی بستگی به فرهنگ داره اما آیا میشه نقطهی مشترکی پیدا کرد که هر فرهنگی رو در بر بگیره؟ به گمانم میشه «اخلاق» رو همون نقطهی مشترک گرفت. بحث رو میخوام از حوزهی شخصی خارج کنم، چون به نظرم هر کسی در یک گروه باید ویژگیهای نخستینی داشته باشه تا یه عضو معمولی (یا شهروند در یک جامعه) باشه.
خیلی گشتم که ملاکهای سنجش سرمایهی اجتماعی رو پیدا کنم. نتیجهاش شد این که پاول بولن (Paul Bullen) توی پژوهشی بر روی 6249 شهروند اهل سیدنی به این نتیجه رسید که 8 معیار (رابطهی گروهی، فعالیت گروهی، اعتماد و امنیت، رابطهی همسایهها، خانواده و دوستان، تحمل دیگری متفاوت یا Tolerance of diversity، ارزش زندگی و رابطهی کاری) برای اندازهگیری سرمایهی اجتماعی وجود داره؛ اما دکتر کیان تاجبخش فکر میکنه که سرمایهی اجتماعی با «میزان اعتماد عضوهای جامعه و همچنین سطح عضو بودن در گروههای مدنی رسمی و غیر رسمی» قابل اندازهگیری هست.
بر اساس نظر دکتر تاجبخش این توضیح لازمه که عضو بودن توی گروهای مدنی (حزب، تشکل غیر دولتی، گروه با هدف خاص و …) یه معیار خیلی مهم توی جذب سرمایهی اجتماعی هست. نباید فراموش کرد که هر جامعهای یک سری هنجار (Norm) داره و هر فرد نسبت به دیگر عضوهای جامعه مسئولیتی (Reciprocity) داره. افزون بر اون باید به یاد داشت که جامعه یعنی رابطه با دیگری (Network) -چه فرد و چه گروههای درونجامعه- و نه گوشهگیری و تنهایی. برگردیم سر بحث اصلی: پرسش اینه که چه جوری عضوهای یک جامعه به هم، اعتماد میکنند؟ اعتماد کردن مهم میشه وقتی تردی گویر (Trudy Govier) بر این باوره که «اعتماد اجتماعی، حسی است که باعث مشارکت میشود و تنها در این حالت است که انسان در عین تفاوتها قادر به حل مشکلات خواهد بود».
پیش از ادامهی بحث بخشی از آمارهایی که گفتم رو اینجا میآرم و بعد ادامه میدم:
این آمارها مربوط به طرح «پیمایش ملی ارزشها و نگرشها» که سال 1380 به یاری وزارت فرهنگ گردآوری شده و دکتر کیان تاجبخش دربارهاش مقالهای نوشته که توی سال 1382 و در شماره 107 فصلنامهی موسسهی عالی پژوهش تامین اجتماعی چاپ شده.
بخش نخست: آگاهی ایرانیها از عاملهای تعیینکنندهی بینش اجتماعی
- 65.1% مردم نمیدونن که کی دلسوز کشور هست و کی به فکر پست و مقام
- 60.7% مردم نمیدونن که رعایت قانون برای پیشبرد کارهاشون بهتره یا پارتیبازی
- 72.6% مردم نمیدونن که آدم خوب کیه و آدم بد کیه
- 70% مردم نمیدونن که دیندار واقعی کیه و آدم ریاکار کیه
بخش دوم: اعتماد
88.4% ایرانیها به عضوهای خانوادهی خود اعتماد دارند و 49% آنها به خویشاوندان خود. جالب این که تنها 4.44% ایرانیها به دوستان خود اعتماد دارند.
بیشترین اعتماد ایرانیان به معلمان است با 80% و کمترین آن به بنگاهدارها با 5.6%. جالب این که اعتماد مردم به روحانیان 46.7%، به قاضیها 44.7% و به نیروی انتظامی 51.7% هست.
اوضاع وقتی خراب میشه که به نظر ایرانیها 30.8% مردم اهل کمک، 26% امانتدار، 22.9% با گذشت، 20.7% آنها پایبند به قولشان، 18.1% مردم راستگو، 16.6% آنها منصف و تنها 4.4% آنها مردمی تلاشگر هستند.
ایرانیها بر این باورند که 68.9% مردم اهل تقلب و کلاهبرداری هستند. 66.2% آنها متملق و چاپلوساند و 56.4% آنها دورو.
نتیجهگیری کیان تاحبخش:
- 88.4% اعتماد به خانواده تولیدکنندهی سرمایهی اجتماعی نیست.
- در بین ایرانیان میزان «نگرش منفی به شهروندان» زیاد و میزان «نگرش مثبت» بسیار کم است.
بخش سوم: مشارکت
برای مردم ایران «مشارکت» جزء آخرین انتخابها هست. امنیت با 46.2% و رفاه با 31.5% بیشترین دغدغههای ایرانیان است.
دکتر تاجبخش بحث رو با تحلیل این که چرا به این جا رسیدیم ادامه میده. بر این باوره که «نداشتن برنامه برای شعارهای انقلاب»، «سقوط دولت موقت و تسلط دولت -متشکل از اعضای حزب جمهوری اسلامی- برنهادهای مدنی»، «جنگ و افت سیاستهای تامینی»، «بازسازی تکنوکراتیک (دوران حکومت هاشمی رفسنجانی) بدون رسید به شعارهایی چون حذف یارانهها، ترویج فرهنگ مصرف و …» و «مانعهای جدی در رسیدن دولت اصلاحات به هدفهایش» عاملهای اصلی «دگرگونی سرمایهی اجتماعی در ایران» هستند. همچنین فکر میکنه که نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، بیناد جانبازان، بنیاد 15 خرداد، کمیتهی امداد و … نتوانستند در تولید سرمایهی اجتماعی نقش موثر پایداری داشته باشند و «به بنگاههای خیریهی اقتصادی عظیمی تبدیل شدند که سمتگیری آنان … نوعی انباشت سرمایه در راستای منویات ایدئولوژیک است».
لیالی بسیار تاکید داشت که تئوری نگم و راهکار بدم. فکر کردم با گفتن این مقدمهی تقریبن بلند بشه یه راهکار خوب ارائه داد:
به نظر من (به عنوان کسی که سالها توی گروههای مدنی مختلف فعالیت کرده) تنها راه اعتمادسازی بین مردم مشارکت دادن اونا -حداقل- برای پیشبرد دغدغهها و یا حل مشکلهای کوچیک خودشون هست. نتیجهی این مشارکت، ایجاد اعتماده. ویژگی آدما اینه که تا کسی رو نشناسند، به او اعتماد نمیکنند. این درگیر کردن مردم افزون بر آسودگی حکومت از مشکلهای خرده ریز اما مهم جامعه، باعث ارتباط اجتماعی و در نتیجه افزایش اعتماد میشه. شکی نیست که پویایی، تلاش، ارزشمندتر شدن زندگی، دلسوزی، کمک به دیگری و … از پس همین مشارکت شکل میگیرن.
خیلی خلاصه میشه گفت که افزایش روحیهی مشارکتجویی مردم در فعالیتهای مدنی از طریق تشویق آنها به راهاندازی تشکلهای غیر دولتی تنها راه بالا بردن سرمایهی اجتماعی هست.
این فهرستی است از آن چه من در بارهی معیارهای سنجش سرمایهی اجتماعی پیدا کردم:
صداقت، صراحت، سهیم کردن دیگران در اطلاعات و عقاید و افکار و احساسات، احترام و ارزش قائل شدن برای طرف مقابل، حمایت از تواناییها و شایستگیهای طرف مقابل، تمایلات همیارانه و یاریگرانه و رفتارهای اعتمادآمیز، تلاش و جدیت، گذشت، امانتداری، انصاف، خیرخواهی و کمک، پایبندی به قول
آمار جدید از وضعیت سرمایهی اجتماعی در ایران (12 مرداد 1385)
رویارویی روسیه با فقدان سرمایهی اجتماعی
PerSPIP
Hi my friends
I can’t say what happend to me, but i can’t write again in my weblog.
I work in the site: www.chehrehpoush.com and I must go to university, earn monye, research in SPIP software and… .
plz accept my excuse.
دوستان عزیز سلام
من به شدت باد و به سنگینی کوه عذر میخوام. به خدا اگه بدونید چه بلاهایی تو این مدت سرم اومده کلی گریه میکنید. من سرم خیلی شلوغ شده و خیلی نمیتونم مطلب بنویسم. ولی تو یه سایت کار میکنم که خوشحال میشم بهمون سر بزنید:www.chehrehpoush.com
یادم رفت که راجع به سایت براتون بگم. این سایت یه بخش از سایت اسپیپ هست که یه برنامهی مدیریت محتوا هست و کاملاً رایگانه و یه تیم که من هم عضوش هستم داریم رو سایت فارسی اون به نام اسپیپ فارسی کار میکنیم.
میبینمتون و در ضمن میخوام مطالبی که برای اونجامینویسم رو اینجا هم بذارم.
NGO
I want to discuss about civil society elements. I try to discuss about all but it need your help. Before these discussions I want to write about Non-Governmental Organizations (NGOs) and in general about Non-Profit Organizations.
Since now, I write in English and Farsi but I must say that I won’t translate my english text to farsi or reverse.
Lets share our knowledges:
The NGO give to communities that based on some factors: 1.Non-governmental 2.Non-political 3.Non-comercial (I think it is not necessary to discribe these, but if you don’t think so, tell me to do it.)
a) The main goal of NGOs are improving the social levels to best.
b) The NGOs are bridge between governance and it’s citizens. (It exist only in native NGOs)
c) I think the members of NGOs are volunteer, at least in Iran.
d) I think the the NGOs are work in social services.
e) The NGO’s structure based on demotratic roles.
f) …
I think Iran is the first country that had the modern NGOs, like now. I have proof for my posit: When the first religious community established in Iran? in the Abbasian Era? … before it?…
Yes, the first modern NGO established in Iran, it wasn’t political, commercial or governmental community. The establishers are public Iranian and almost are against the central governance. They helped the poor men, built mosque and, read and unsrestand Quran, Hafez, Sa’adi, Molana’s Divan and so on.
You can find more about NGO in these links:
1. Categorizing NGOs: http://docs.lib.duke.edu/igo/guides/ngo/define.htm
2. NGO difinition: http://www.ngo.org/ngoinfo/define.html
تشکل غیر دولتی برگردان واژه ی زیر هست:
NGO = Non-Governmental Organization
این که چرا غیر دولتی به این خاطره که در تعریف به سازمانی غیر دولتی گویند سازمانی غیردولتی است که:
1.هیچ وابستگی مالی یا … به دولت نداشته باشد(البته موافق یا مخالف بودن با دولت یا همکاری با آن یا جلوگیری از فعالیت آن تناقضی با غیر وابسته بودن یا تعریف ندارد)
2. غیر سیاسی باشد
3. غیر انتفاعی باشد
این که ریشه ی تشکل غیردولتی از کجاست را نمی دانم اما معمولن آن را به زمان پیدایش انسان اولیه نسبت می دهند اما در اغلب موارد مقصود تشکل غیر دولتی با سبک نوین هست که به جنگ جهانی دوم بر می گردد. من معتقدم که سبقهی آن در ایران بیش از 100 سال است چرا که ما هیاتهای مذهبی داشتهایم که شکلگیری آنها به عهد شاه عباس بر می گردد. با توجه به فعالیتهای آنها میتوانیم آنها را تشکل غیردولتی بنامیم. مگر نه این که همین هیاتهای مذهبی مراسم آموزش قرآن میدهند. مگر نه این که برای فقرا پول جمع میکنند. مگر نه این که مراسم قاشقزنی و … برگزار میکردند. مگر نه این که حسینه و مسجد بنا میکردند و مگر نه این که همین حسینیه و مسجدها همواره به روشنگری و انتقاد میپرداختند. مگر نه این که در زمانی نه چندان دور مرکز علم و به عبارتی دانشگاه، همین مسجد بود. مگر نه این که هر کس برای رضای خدا و نه برای پول … در مسجد جمع میشد (البته منظورم هنگام برگزاری مراسم مذهبی نیست). مگر نه این که… . خیلی مثال دال بر تاسیس اولین تشکلهای غیردولتی به سبک مدرن در ایران هست که متاسفانه به خاطر لوای مذهبی و بیمذهب بودن روشنفکر نماهای صاحب رسانه و تریبون عنوان نمیشود. متاسفانه ما به جای تصحیح خود همواره به الگوبرداری از غرب میپردازیم. به جای این که شکل هیات مذهبی را به جمعیتی ورای دیدگاه مذهبی تغییر دهیم به تشکلسازی پرداختیم تا مثل همیشه در عدد و رقم پیشه باشیم و در مفهوم… . در ایران بیش از 20000 تشکل غیردولتی وجود دارد و در دولت نهم قرار است این رقم تنها در استان فارس به بیش از 2000 تشکل ارتقا پیدا کند.
به قولی هر کس که قهر می کند به تاسیس تشکل غیر دولتی روی میآورد و جالبتر آن که طبق مصوبه ی جدید دولت تشکل غیر دولتی به «سمن» تغییر نام داده است و به خاطر این که بعضی و تنها بعضی از این تشکلها فعالیت سیاسی و تجاری انجام میدادند، مصوب کرده است که برای کسب مجوز – پس از گذراندن مراحل ثبتی- نیاز به تایید صلاحیت هیاتی است تا صلاحیت گفتاری و رفتاری و ظاهری موسسین نیز تایید شود، مبادا که چهرهی آنها سیاسی گونه یا شبیه به پول باشند. کاش مسئولین و پیش از آنها من و تویی که قصد تاسیس تشکل غیر دولتی را داریم به تعریف، تاریخچه، جایگاه و … تشکلهای غیر دولتی نگاهی هرچند کوتاه داشته باشیم.
بدانیم که چه کار میخواهیم بکنیم. در کجا؟ با چه کسانی؟ در چه مکانی؟ با چه هزینهای؟ و دهها سوال که در قالب برنامه ریزی استراتژیک میگنجد.
نه این که پس از ثبت تشکل تازه به فکر چه کنیم بیافتیم و کاری بی ثمر انجام دهیم.
خیلی از مبحث دور شدم.
1.تشکل غیر دولتی پلی است بین دولت و ملت. تشکل غیر دولتی برای تداوم توسعه و انتقاد به فعالیتهای دولت و از همه مهمتر مشارکت در ادارهی امور آمده است و نه برای برگزاری جشن و صدور بیانیه به مناسبت نوروز و عاشورا و …
2. معمولا اعضای تشکلهای غیر دولتی به صورت داوطلبانه فعالیت میکنند. نه این که به ازای هر ساعت جلسه ……. تومان پول بگیرند یا حاضر نباشند از جمعه و شب و روز خود بزنند.
3. تشکل غیر دولتی برای ارتقائ سطح جامعه شکل گرفته است نه برای مخالفت با دولت یا براندازی آن. تشکلها نباید بازیچه ی دست سیاستمداران (چه داخلی و چه خارجی) شوند
4. هدف تشکل باید در راستای توسعهی پایدار باشد. نه این که برای گرفتن پروژه یا همکاری موقتی با دولت حاضر باشد از اهداف خود بگزرد و با دیدی کوتاه مدت (هر چند خیرخواهانه) با برنامههای بیپایه و بینتیجهی دولت همسو شود
حرف زیاد است اماوقت اندک
به درود
Volunteer Actors
let see…
1. I put the campaign again: http://we-change.org/spip.php?article11
2. I wanna to introduce to you our institute websites: http://www.irancsos.org=Iran Civil Society Organizations or http://www.irancsos.net
“Volunteer Actors” institute estabiulished in 1380 (2001) and work on “Iran CSOs Training & Research Center (ICTRC)”.
It has 2 offices in Iran and want to open 3rd office as soon. The main office based in Tehran and another one in Shiraz.
It published the first news website about Iran CSOs (Civil Society Organizations) in Shahrivar (September): http://www.koneshgaran.net
*********
I am working in Shiraz office. I glad to hear, see you or read your letter. We can help you to optimaize or estabilish your NGO.
it is our Y! group: http://groups.yahoo.com/group/volunteer_actors
سهراب رزاقی سیاهرودی / Sohrab Razzaghi Siahroudi
Sohrab Razaghi was arrested last night; he is the director of ICTRC (Volunteer Actors). Previously barred from studying, his arrest raises questions about the extent of pressure that CSO members in Iran must endure.
ادامهی نوشته