در نوشتهای با عنوان «شروط ضمن عقد»، در مورد شرطهایی برای منصفانهتر کردن زندگی مشترک نوشتم. متاسفانه با وجود قوانین موجود امکان منصفانه کردن شرایط زندگی مشترک وجود ندارد اما به تمهیداتی مثل «شروط ضمن عقد» یا «وکالت برای اجازهٔ دائمی خروج»، میتوان وضعیت زندگی مشترک را عادلانهتر کرد و حقوق غیر منطقی و غیر منصفانه در زندگی مشترک را سلب کرد. در زیر نمونهای از متن وکالت حق طلاق به همسر را که با کمک دوستان وکیل تهیه شده است را میآورم.
ادامهی نوشتهحق خروج از کشور زنان متاهل
در راستای نوشتهٔ پیشین با عنوان «شروط ضمن عقد»، وکالت برای اجازهٔ دائمی همسر (زوجه) برای گرفتن گذرنامه و خروج از کشور به هر مقصدی، یکی از بایدهاست که نیاز به وکالتنامهٔ جدا دارد. در این نوشته، نمونهای از این وکالتنامه را که بر اساس نظر و مشورت چندین وکیل و دوست تهیه شده است را میگذارم.
ادامهی نوشتهشروط ضمن عقد
چند وقت گذشته برای تهیهٔ شروط ضمن عقد مناسب و منصفانه با چند وکیل حرف زدم و اینترنت را زیر و رو کردم. اصلاً کار سادهای نبود و برای همین تصمیم گرفتم که نتیجه را اینجا بگذارم، شاید گذر کسی به اینجا افتاد و استفاده کرد.
ادامهی نوشتهقفس
جانهای جمله مستان دلهای دل پرستان
ناگه قفس شکستند چون مرغ برپریدند
داشتم فیلم 3-iron (به فارسی: «خانهٔ خالی» یا «چوب گلف») کیم کیدوک رو میدیدم که متوجه یه آهنگ عربی توی فیلم شد از ناتاشا اطلس به اسم قفصه (با فارسی: قفس). جالب بود که وسط یه فیلم کرهای، یه آهنگ عربی چند بار پخش بشه. رفتم دنبال ترجمهٔ آهنگ و فهمیدم که چه قدر حس آهنگ و فیلم هماهنگه. متاسفانه ترجمهٔ به درد بخوری پیدا نکردم. گفتم خودم یه ترجمهای انجام بدم :) ادامهی نوشته
اینترنت ملی یا شبکهٔ ملی اطلاعات
از طرف رادیو زمانه از من دعوت شد که نظرم رو دربارهٔ «اینترنت ملی» و چالشهایی که داره بگم. خیلی سال است که سعی کردم از بحثهای هیجانی دوری کنم و تا جای ممکن به صورت فنی حرف بزنم. نوشتهٔ زیر متنی است که توی صحبتهای قبل از مصاحبه بین من و گردانند رد و بدل شد.
من بحث رو توی ۳ سطح میبینیم: چی شد که ایران به فکر همچین چیزی افتاد؟ آیا عملیاتی کردنش سودی داشت؟ چی میشه؟
ادامهی نوشتهتنظیم امنیتی سرور رایانامه (تنظیم دامنه)
یکی از بزرگترین چالشهای این سالهای من این بوده که چه طور میشه از جفنگ (اسپم) شدن رایانامههایی که میفرستم جلوگیری کرد. خیلی چیزها رو امتحان کردم ولی هنوز هم جفنگ میشن. چند روز پیش تصمیم گرفتم که چیزهای جدیدی رو برای رفع اسپم شدن رایانامه امتحان کنم و دیدم که شاید بد نباشه هر چی رو امتحان کردم بذارم اینجا شاید به درد کسی بخوره. توی این نوشته در مورد تنظیمهای دامنه مینویسم و بقیه رو توی نوشتههای دیگه. ادامهی نوشته
آموزش کار با nmap
nmap مخفف Network Mapper است و برای ارزیابی شبکه استفاده میشود. هکرها از این ابزار استفاده میکند چون به آنها کمک میکند تا اطلاعات دقیقی از قربانی خود جمع کنند و در صورت لزوم به صورت نامحسوس یا با استفاده از شیوهی زامبی بررسی خود را انجام دهند. nmap به متخصصان امنیتی و مدیران شبکه کمک میکند تا کیفیت، دقت و کارایی شبکهی خود را بررسی کنند. ادامهی نوشته
چرا نمینویسم؟
خیلی وقت میشه که چیزی ننوشتم. نه این که چیزی برای نوشته نباشه، هست اما دست و دلم به نوشتن نمیره. حتا اگه لازم بوده برای جایی چیزی بنویسم، سعی کردم مطلب تخصصی بنویسم و دیدگاهها و نظرهام رو جایی به عنوان مطلب نذارم. اینجا هم از این قاعده مستثنا نبوده؛ سالهاست که چیزی غیر از راهنمای فلان و بهمان ننوشتم.
ادامهی نوشتهخواب
امروز از «ارتفاع هزاران پایی» به سوی تو و به یادت، باران میبارید بر خاطراتمان.
«من اما از همان اول باران بیقرار میدانستم
دیدار دوبارهٔ ما میسر است».
بیروت را پرسهزنان خیال میبافیم. من مستِ تو، غرق میشوم در کلام ابلق ملتهب از دوری و بیتاب نگاهت. در آغوشت آرم میگیرم، ای ساحل امن …
– میخوام بخوابم. من رو بیدار نکن، خیلی خستهام.
دوست دارم چشم که باز میکنم دنیا را آب برده باشد؛ «من باشم و تو باشی و یه شب مهتابی باشه». دستت را بگیرم و والس شادی، والس، والس تا ندای صبای صبح. صبحانهٔ نگاهت را بخوریم، انگشتانات را بکاریم، دستت رو بیرق کنیم و دل به دریا بزنیم.
«قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب»
خانهای بسازیم آن سوی زبان سخت مردمان خسته، نگاه ملول لولیان، قلوب نامقلب آدمیان زار؛ خانهای از نگاه تو، ظرافت انگشتانات، غزل، دیوان حافظ، گزیدهٔ چند شعر و همهٔ چیزهایی که «در چینهدانم مخفی نگه داشتهام».
وقتی به تو فکر میکنم، باغ عدن میشود؛ انگشتانت بود «که این چنین مرا شطحخوان کرد». ایستادم، رفتم، آمدم، «دامنم از دست برفت».
باز هم شب است و سکوت و ماهتاب؛ «من و تو و درخت و بارون»، کوچهباغ قصردشت. زمستان، میان «آری» آذر پاییزی است و اردیبهشت بهاری، میان دو زایش، رویش. مثل ما، من، من، ما، من … بین لبها، لبهها. «میسوزم از اشتیاقات» … «کلمات لیست کلکلمات» …
– حالا بذار بخوابم، میدونی خستهی-چند-صد-سالهی دیدنتام! منو بیدار نکن … میخوام بخوابم تا صبح صادق چشمات.
بهانه
برای دوست داشتنت بهانهای لازم نیست