دعوتم
به خانهات
«این خانهٔ»* گسترانیده
مهمانم به می و عشق و غزل
مهمانی به آغوش و بوسه
*رومی میسراید:
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید / معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار / در بادیه سرگشته، شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید / هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید / یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیف است نشانهاش بگفتید / از خواجهی آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید / یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد / افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
پیام