من سال ۱۳۸۴ از حزب مشارکت استعفای اعتراضی دادم و فعالیت سیاسی رو گذاشتم کنار. دلیلهاش هم هر چه که بود، هنوز هم معتقد بهترین انتخاب بود. قطعا دیدگاه سیاسی دارم اما نه تبلیغش کردم و نه میکنم و نخواهم کرد. به عنوان یه نفر با یه کم تجربهٔ فعالیت مدنی، به خودم اجازه نمیدم که دغدغههای اجتماعیام رو به دیدگاه سیاسیام وابسته کنم. برای من جمهوری اسلامی یه حکومتی است مثل هر حکومت دیگه (فارغ از این که اون حکومت خوب باشه یا بد). نگاه سیاسیام (فارغ از این که موافق جهموری اسلامی هستم یا مخالفش) مال خودمه و سعی میکنم توی کارم دخالتش ندم. به تبع دلیلی، نمیبینم که سر نگاه سیاسیام با کسی بحث کنم چون اونقدر اطلاعات ندارم و مهمتر از اون، وقتش رو. البته که سعی میکنم نگاههای مختلف رو بخونم و نگاه سیاسیام رو بهتر کنم؛ مثل هر شهروند با دغدغه یا به قولی «شهروند فعال». این تلاش منه، امید که کارگر باشه.
دلیل حضورم در رسانهها
اما حضور من توی رسانهها:
توی رسانه بودن رو دوست ندارم. در ضمن به نظرم کسی باید بره توی رسانه که اطلاعات و دانش کافی داره. من خودم رو توی این سطح نمیبینم. مشکل اینه که آدمای با دانش و اطلاعات (به هر دلیلی) امکان حضور توی رسانههای خارج از ایران رو ندارن. به نظر من و به اعتراف دبیران رسانهها اگه من هستم از سر «قحط النسا/الرجال» است، نه صالح بودن.
چرا فکر میکنم؟
سطح دانش و اطلاعات آدمایی که میآن توی رسانهها (حداقل بخش آیتی) رو ببینید. همه لقب «کارشناس» رو دارن و تو این بازار مکاره هر کسی که بلده آنتیویروس نصب کنه یا ویپیان میفروشه شده «کارشناس امنیت». بحث این نیست که من میفهمم یا بلدم یا سواد دارم یا هر چی، که ادعای گندهای است و خودم رو توی این سطح نمیبینم. بحثم سر اینه که نمیشه هم کارشناس امنیت بود، هم محقق فضای مجازی بود، هم متخصص شبکهٔ اجتماعی، هم کارشناس سیاسی و روزنامهنگار و فعال حقوق بشر و … . من هیچ کدوم از اینا نیستم. یه آدم معمولی هستم که توی دانشگاه «امنیت رایانه و شبکه» خونده، سالها هم هست که توی حوزهی آیتی و امنیت کار کرده؛ همین. ادعایی هم ندارم. اگر توی شبکههای اجتماعی «سلبریتی» و «شاخ» نیستم و لایک نمیگیرم سر اینه که وقت ندارم و البته علاقهای هم ندارم.
اگه دعوت رسانهها رو قبول میکنم، سر اینه که یه نگاه مستقل مطرح بشه فارغ از دغدغهی سیاسی توی رسانههایی که به نظرم مستقل نیستند (از بیبیسی که به نظرم حرفهایتر از بقیه است تا ایران اینترنشنال که عجیبه و منوتو که زرد و نقطهٔ مقابل صدا و سیماست و غیره).
شرط من برای حضور در رسانهها
شرط من برای نوشتن برای / حضور توی رسانهها اینه که:
۱- حرفی رو میزنم که به نظرم درسته، نه چیزی که مقبول رسانه یا سردبیرش هست.
۲- حرفای من سانسور نشه (بعد از چند بار سانسور، از قبل نگاهم رو مطرح میکنم و که اگه قراره جرح و تعدیلی بشه برن دنبال کسی که حرفش مقبولشون رو بزنه). اینا همه رو گفتم که بگم اگه دوست دارید حرفی بشنوید که مقبول جمهوری اسلامی، جنگطلبها، ترامپیستها، هوادارهای صعودی یا اسرائیل، مجاهدها و سلطنتطلبها هست؛ اون رو از زبون من نمیشنوید. من حرفی رو میزنم که ۱- مستنده، ۲- بر اساس دانش و تجربهامه، ۳- فارغ از نگاه و منافع سیاسی است.
بارها سانسور شدم، حرفم تقطیع شده و دوستام خرده گرفتن که باید رسانهی جنگطلب و سانسورگر رو تحریم کرد. اما من معتقدم که نباید راه گفتوگو رو بست. باید بتونیم حرف بزنیم و نگاه مخالف رو تحمل کنیم. من از حداقل امکاناتم برای این کار استفاده میکنم و ادامه میدم.
پینوشت (۲۶ شهریور ۱۴۰۳):
یه چند وقته دارم نوشتههام توی شبکههای اجتماعی رو پاک میکنم؛ اینم یکی از اونا بود که حیفم اومد کلا پاک شه. به نظرم زیادی توی فضای مجازی بودم و حریم خصوصیام خدشهدار شده و درگیر حاشیههای بیسر و ته الکی با آدمهای بیارزش شدم. در کنارش حضور توی رسانهها رو هم کم کردم و تقریبا تماسها رو یا پاسخ نمیدم و یا درخواست حضور رو رد میکنم. یکی از دلایل این کار اینه که به نظرم جامعهٔ مدنی خارج از ایرانی خیلی از مسیری که باید باشه دوره؛ انگیزهها سیاسی و اقتصادی است. ترجیحم اینه که نون ماست کارمندی رو بخورم و وارد این حیطه نشم.
برای دوستان ارزشی و غیر ارزشی هم بگم که هیچ وقت پولی از رسانهای نگرفتم و نمیگیرم. هر وقت هم به اصرار خواستن پولی بدن، مستقیم ریخته شده به حساب خیریه.
پیام