شاید بهتر باشه با واژهشناسی شروع کنیم و ببینیم دیگران چی میگن. پیش از اون بگم که «وبنوشت» همون فارسیشدهی وبلاگ (Weblog) و «وبنگار» همون فارسیشدهی بلاگر (Blogger) هست:
ویکی: «یه نوع تارنما (وبسایت) که معولن به صورت فردی اداره میشه. متنهایی داره که به صورت منظم توی وبنوشت قرار میگیره. این متنها توی حوزههایی مثل تفسیر و/یا توضیح یه اتفاق هستند. محتوای یه وبنوشت میتونه به جز متن، عکس و فیلم و … هم باشه»
بریتانکا: «یه مجلهی رویخط (آنلاین) که به صورت فردی، گروهی و یا حتا حقوقی به نگارش فعالیتها، اعتقادها و دیدگاهها میپردازه»
خب از این جور تعریفها زیاد پیدا میشه (+ و +) اما بریم سر یه تعریف جزئیتر. به نظر من وبنوشت یه جایی هست برای نوشتن. نوشتن هر چیزی که تو ذهن نویسندهاش باشه. شاید این جوری گفتنش بهتر باشه که وبنوشت شبیهسازی شدهی نوشتن دنیای واقعی هست تو دنیای مجازی. ما تو دنیای واقعی از یه سنی به بعد شروع میکنیم به نوشتن: برای دلمون، دوستمون، خانوادهمون، مجلهی مدرسه یا گروهمون، مجلهی محلی شهرمون و … این نوشتن یه نیازهای فیزیکی داره و یه نیازهای غیرفیزیکی. خودکار و دفتر دنیای واقعی جاش رو میده به رایانه و وبنوشت تو دنیای مجازی. اصل قضیه سر جاشه. فکر و ایده و شیوهی نگارش و … همونه. نمیشه گفت که محتوای نوشتن تو دنیای واقعی با مجازی فرق آنچنانیای داره. هر کسی برای نوشتن یه بهانه (ایده) میخواد، ادبیات میخواد و … تا این جای تعریف هر کسی که بنویسه میشه وبنویس اما بحث اصلی سر اینه که به کی میگن حرفهای.
به نظر من حرفهای کسی هست که خارج از حوزهی شخصی بنویسه یعنی برای دیگرانی (غیرخودش) بنویسه (دقت کنید که «دیگران» استفاده شده، نه «دیکر»). بر میگردم به دنیای واقعی و کسی رو نویسندهی حرفهای میخونم که فقط یه دفتر خاطرات نداشته باشه و توی اپن بنویسه. اون فقط یه نویسنده هست. حرفهای نیست چون براش مهم هست که من نوشتهاش رو نخونم. اون نوشته یه نوشتهی خیلی شخصی هست که قرار نیست از دفتر خاطرات بیرون بیاد و هر کسی از راه رسید بخونه و یه نظری بده و …
واژهی «حرفهای» خیلی جای جر و بحث داره اما من یه راست میرم سر بحث وبنویس حرفهای.
جدای از درآمدزا یا غیردرآمدزا بودن وبنوشت به نظرم وبنویس حرفهای و به تناسب اون وبنوشت حرفهای دو بخش میشه: وبنوشتهی فنی (تکنیکی) و وبنوشتهی حرفهای کامل.
تفاوت ظریفی تو این دو تا بخش هست. شما وقتی میخواید یه تعمیرکار بشید باید از یه سری کارهای فنی سر در بیارید (موتور چی هست. چه بخشهایی داره. هر بخشیاش چه کاری انجام میده و … به عنوان مطالب پایهای اساسی و شیوهی تعمیر اونها به عنوان اصلهای فنی بودن و آخر سر متخصص شدن). وقتی سر در آوردید تازه یه تعمیرکار هستید. حالا کو تا بشید استاد که با موتور ماشین، میگه چه مشکلی داره. به نظرم این نمونهی خوبی بود برای کسی که از «اصول یه کاری با خبره» و یه نفر که «اصول رو درست، به جا، به اندازه، با منطق و فکر، با برنامه و … به کار میبنده». از روی همین میخوام بگم که گاهی کسی تو وب مینویسه که اصول رو میدونه (وبنویس فنی) و گاهی کسی مینویسه که افزون بر اصول یه ویژگیهای دیگهای هم داره که اون رو برجسته میکنه (وبنویس حرفهای کامل). شاید نمونهی دیگهای از این بحث، مجادلهی روز سینمای ما دربارهی «اخراجیها ۲» و سینمای حرفهای کامل باشه. «اخراجیها» از فن سینما به خوبی استفاده کرده و معیارهای یه فیلم رو داره اما آیا قابل مقایسه با فیلمهایی مثل «اجارهنشینها» و … هست؟ پس این یه تفاوت مهمه و یه مرز هست برای تعریفی که من گفتم.
این که این فنها چی هست خواهم گفت. به نظرم چند تا معیار هست که این تفاوت رو به وجود مییاره اما قبلش باید شفاف بگم که نیاز اساسی حرفهای کامل بودن، فنی بودن هست یا به گفتهی ما اهل ریاضی فنی بودن شرط «لازم» برای حرفهای کامل بودن هست اما «کافی» نیست.
یه چند تا پرسش هست که به گمانم بدون جواب دادن باید بیان بشه تا ذهن رو به چاش بکشه:
۱– کسی که بیش از ۱۵ سال تو حوزهی فنآوری اطلاعات کار کرده اما تحصیللات دانشگاهی تو اون رشته رو نداره، حرفهای کامل هست؟
۲– یه خواننده چند سالی یک بار آلبوم میده و اگه همین جور پیش بره تمام آلبومهای زندگیاش به انگشتهای یه دست هم نمیرسه. اون حرفهای کامل هست؟
۳– یه نفر قلممو رو برمیداره و روی بوم میکشه. این حرفهای کامل هست؟
۴– من به عنوان نویسندهی این متن حرفهای کامل هستم؟
پیام