پس از ۸۶ روز آزاد شدم. نمیدونم چرا بازداشت شدم اما ۸۶ روز اونجا موندم تا «متنبه» بشم. شاید هم متنبه شدم که آزادم کردن. به هر حال اونجا جوری با من برخورد شد که فکر میکردم چهگوارا یا نلسون ماندلا یا … هستم. شایدم هستم و خبر ندارم :)
هر چی آیه و قسم که من مدتهاست که کار سیاسی نمیکنم، انگار که نه انگار. به نظر میرسید که گیر اصلی سر نامهای باشه که به رهبر نوشتم دلمشغولیهام رو گفتم از اتفاقهای چند ماه پیش از اون انتقاد کردم. به گمانشان توهین کردم جدای از این که تو مرام من نه «توهین» جایی داره و نه «مرگ بر» و مانند اینها. حالا این که اصل قضیه چی بود خدا میداند. راستش قرار بر این بود که آخر سر بازجوی گمنام و گمچهره به من بگه چه اشتباهی کردم تا تکرار نکنم اما رفت و حدود یک ماه بعد از آخرین بازجویی آزاد شدم.
اتهامهای من «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع گروههای معاند»، «توهین به رهبری»، «توهین به مسئولین به سبب سمت آنها» بود که سه تای نخست مال دادگاه انقلابه و آخری مال دادگاه جزایی. هر دو تا دادگاه برگزار شده. حکم دادگاه جزایی، جریمهی نقدی به مبلغ یک میلیون ریال هست. الآن هم منتظر رای دادگاه انقلاب هستم.
به هر حال گذشت و من با کفالت ۵۰۰ میلیون ریالی آزاد شدم و دارم مینویسم. باید سپاس گفت خدای بزرگ و پدر و مادر عزیز و صبور رو، دوست خوب و وکیل نازنین (محمود طراوتروی). شاید لطف و مهر دوستان و خانواده رو بشه جبران کرد اما بزرگواری وکیلی که بی هیچ مزدی و هیچ ادعایی وکالت من و خیلیهای دیگه رو قبول کرده چی؟ بزرگ مردی است این آقای طراوتروی.
خیلی از دوستان و خانواده شرمنده کردند. من قبل از هر چیزی عذر میخوام که باعث دغدغهی فکری (حتا برای گفتن «بهتر که گرفتنش») خیلیها شدم. از شرق تا غرب. تو این چند هفتهی آزادی ابراز لطف کسایی رو دیدم که سالها ازشون بیخبر بودم. فراموش نکردم اشکهایی که ریختند و دعاهایی که خواندند و زیارتهایی که رفتند تا من آزاد شم. امیدوارم لایق این همه مهر باشم. به امید اینها، اونجا تحمل کردم و امروز شرمندهام که هیچ جوری نمیتونم این همه مهربانی رو پاسخ بدم.
پیام